مشقِ شب
جمعه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۱، ۰۹:۰۳ ب.ظ
شهریور که به نفسهای آخر میرسد، لرزم میگیرد. یادِ شبهای مدرسه که باید کاردستی درست میکردم و من چقدر بیزار بودم از آن چسبکاریهای زجرآور. غروب که میشود، دلهره میگیرم. نکند مشقِ شبم را فردا معلمم امضا نکند... چه خیالِ قشنگی، اما من سالهاست که از موعدِ مشق نوشتنم گذشته، مدتهاست که دیگر انشاهایم بیست نمیشوند...
۹۱/۰۶/۳۱