شانه‌هایی که خم شدند و برف، چه بی‌خیال می‌بارد :: آرشیو

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

شاعر؛ حسود هم که باشد، حریص نیست. نَمِ شعری، قانعش می‌کند. [محمدعلی بهمنی]

طبقه بندی موضوعی
من؛ شاید همان عابر کوچه‌گردم، که رد پایم را برف، می‌پوشاند هر شب... و یا همسایه‌ای پشت پنجره، که ماه را به حرف گرفته است... کسی چه می‌داند؟ شاید عبور من، از نزدیکی خود را، به واژه‌ای که سر رفته از دستانم، آشنا یابی. 

۹۲/۰۹/۰۶
آدرینا