رنگ‌به‌رنگ :: آرشیو

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

شاعر؛ حسود هم که باشد، حریص نیست. نَمِ شعری، قانعش می‌کند. [محمدعلی بهمنی]

طبقه بندی موضوعی

رنگ‌به‌رنگ

سه شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۱، ۰۸:۲۰ ب.ظ
حوالی همان پرسه‌گاهِ همیشگی، روی همان نیمکت، که با ماژیک، به نام‌مان سند زدی‌اش، منتظرم. نه این‌که چشم‌به‌راهت باشم، نه. زندگی را این‌پا و آن‌پا می‌کنم، شاید، کوتاه بیاید و طورِ دیگر بگذرد. منتظرم دست از سرم بردارد. سایه‌ی این روزها، زیادی سنگین است، دلِ من، زیادی گرفته، زیادی تنگ. برگ‌ها هم که حال و روزم را می‌بینند، رنگ عوض می‌کنند؛ زرد می‌شوند، رنگ می‌بازند. سرخ می‌شوند، گُر می‌گیرند. خشک می‌شوند، می‌میرند. خوب درکم می‌کنند، این طفلکی‌های سوزنی.

۹۱/۰۷/۰۴
آدرینا