روز نوشت
چهارشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۵۲ ب.ظ
یه وقتایی همهچی خوبه، به ظاهر. اما یه چیزی از درون تو رو آزار میده، یه حس بد، یه حفرهی سیاه که هی داره عمیقتر میشه و دردناکتر. انگار یه گوشه از روحت زخم شده و تو بیخیال درد، باهاش زندگی کردی و حالا نوبت اون زخمه که بهت دهنکجی کنه. حس بدی دارم و میدونم گذراست اما حال خوب امروزمو داره خراب میکنه. خیلی وقته که روزای خوب زندگی، به شب نرسیده بد میشن. انگار رسم شده این تغییر رنگ دادن؛ این کبود شدن، زرد شدن، سرد شدن...
۹۲/۱۱/۳۰