66
يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۱۳ ق.ظ
چند سال است روزگار منی؛ مثل سیگارِ لایِ انگشتم... دُور تا دُورم ابر مشکوکی است، جبهههای هوای تنهایی، فصلفصلم هجومِ آبانهاست، تف به جغرافیای تنهایی... میروی نمنم و جهانم را، ساکت و سوت و کور خواهی کرد. لهجهی کفشهات ملتهباند، بیشک از من عبور خواهی کرد... در همین روزهای بارانی، یک نفر خیرهخیره میمیرد... تو بدی کردی و کسی با عشق، از خودش انتقام میگیرد... "تومور صفر - علیرضا آذر"
۹۳/۰۸/۱۸