81 :: آرشیو

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

شاعر؛ حسود هم که باشد، حریص نیست. نَمِ شعری، قانعش می‌کند. [محمدعلی بهمنی]

طبقه بندی موضوعی

81

دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۹ ق.ظ
شاید که اسفند، درست خاطرم نیست! حرف‌هایت دم کرده بودند، سطرهایت شرجی... برایت نوشتم و ایستادم تا بخوانی؛ راستش مدام سَرَک می‌کشیدم تا ببینم کدام کلمه را ذوق کرده‌ای، و روی کدام خط، خط می‌کشی و درست‌ترش را با مدادرنگیِ نارنجی‌ات برایم می‌نویسی. یک روز هم برایت از نارنجیِ جیغ، شعری نوشتم، خاطرت هست؟! تو می‌گفتی و من لبریزِ واژه می‌شدم. تو امر می‌کردی و من دلانه می‌سرودم. حالا خیلی وقت است که دیگر هیچ‌چیز سر جایش نیست. فکر می‌کنی همین که یک روز بیایی و تذکر بدهی دخترک گوشه‌ی صفحه، سایه‌اش افتاده روی سطرها و خواندنشان را سخت می‌کند کافی‌ست؟! نه. برای من بس نمی‌شود این حرف‌ها، بس نمی‌شود. اینجا هنوز هم عطر واژه‌های خیست را به یادگار دارد. حالا هرقدر هم که می‌خواهد پوست بی‌اندازد، دل‌گفته باشد یا که حرف‌هایی سرآمده، به گل‌های صورتی بَزَک شود و زمینه‌ای سیاه، یا که سرد باشد و خاکستری. تبارِ من از تنهایی را، تو یاد دادی‌ام بانو. کجایی که جای خالیت را هیچ تا صبح‌نشینی‌ای تسکین نمی‌دهد... +او که باید، خود می‌داند :)

۹۳/۰۹/۰۳
آدرینا