فکرهای پشت پرده :: آرشیو

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

شاعر؛ حسود هم که باشد، حریص نیست. نَمِ شعری، قانعش می‌کند. [محمدعلی بهمنی]

طبقه بندی موضوعی

فکرهای پشت پرده

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۰۶ ب.ظ
شنیده‌اید کسی بگوید دوست دارم بچه‌دار شوم و هرآنچه از من دریغ شده‌ست را به پای فرزندم بریزم؟ و خیلی جمله‌های مشابه ازین دست که برای بچه‌ام چه‌ها که نمی‌کنم، همان کارهایی که برای من نکردند و ... تا چند وقت پیش من هم گاهی فکر می‌کردم حتما یادم بماند دختر/پسرم را فلان جور بار بیاورم! اما از یک جایی به بعد ترسیدم ازین فکرها. انگار که ما فقط برای عقده‌گشایی و رفع کمبودهای خودمان می‌خواهیم بچه‌دار شویم. ترسیدم از روزی که هیچ‌کس فرزندش را به خاطر ذات وجودی خودش نخواهد، بلکه برای چیزی که می‌خواهد از وی بسازد دوستش داشته باشد. انگار یک جورهایی بچه‌های ما قرار است مدل اصلاح شده‌ی ما باشند، ورژن بی‌نقص‌تر، نمونه‌ی برتر...! ترسناک است. از کجا معلوم که ما هم حاصل همین تفکر نباشیم؟! و سوال مهم‌تر، چند نفر از ما از زندگی و خط سیری که داریم راضی هستیم؟ که این طور برای نسل آینده‌مان هم برنامه می‌چینیم؟

۹۴/۱۰/۰۳
آدرینا