تا مسئولیت زندگی را نپذیریم قادر به کنترلش نیستیم.
يكشنبه, ۶ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸ ق.ظ
اغلب به این پروسهی لیست کردن خواستهها و اهداف خندیدهام! چون نمیتوانستم طبق برنامهام پیش بروم فکر میکردم کار بیهودهایست و مشکل از من که نه از روش پیشنهادیست. اما طبق آنچه از دیروز تا به الان دیده و خواندهام یکجورهایی رأیم برگشت. نوشتنِ خواستههایتان از زندگی کمک میکند تا افکارتان شکل بگیرد، انگار تا قبل از آن همه چیز پشت یک مِه پنهان شده باشد؛ با نوشتن و جدی گرفتن قضیه، موضعتان معلوم میشود. خیلی چیزها را کنار میگذارید و خیلی چیزهای بهتر را جایگزین میکنید. بینش بهتری نسبت به خودتان پیدا میکنید و این اتفاق خوبیست. بسیار معتقدم باید زمانِ هر چیزی فرابرسد. به یاد آوردن راهکارهای درست در موقعیت درست و بههنگام. مثل این است که جدول ضرب را در 9 سالگی به سختی یاد بگیری و در 11 سالگی فکر کنی آن همه خون دل خوردن برای 9*8؟! بیخیال، سادهتر از این هم مگر میشود؟ شاید گمان کنید عنوان به محتوا خیلی نمیآید اما توی سینوسهای ذهنی من که خوش نشستهست :)
۹۴/۱۰/۰۶