من و مصاحبه‌ام :) :: آرشیو

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

شاعر؛ حسود هم که باشد، حریص نیست. نَمِ شعری، قانعش می‌کند. [محمدعلی بهمنی]

طبقه بندی موضوعی

من و مصاحبه‌ام :)

چهارشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۳۲ ق.ظ
خودم را در یک مصاحبه‌ی کاری تصور کردم که کارفرمایم می‌پرسد چرا معماری؟ و من با شوق و ذوق از روزهای انتخاب رشته‌ام می‌گویم و زیرورو کردن چندباره‌ی دفترچه و رسیدن به معماری، که فقط با پرداختن به این رشته‌ست که حالم خوب می‌شود. بعدتر از حرف‌های استادم می‌گفتم و تعبیرش از رشته‌مان که معماری اقیانوسی ژلاتینی‌ست به عمق یک وجب؛ رشته‌ای چند بُعدی که از مهندسی و هنر تا حقوق و اقتصاد و روان‌شناسی و ادبیات و تاریخ را دربرمی‌گیرد و ژلاتینی‌ست چون برای گذر کردن از سطح فقط آگاهی یک وجبی‌تان کافی‌ست اما اگر متمرکز شدید بر شاخه و گرایشی، باید تا تهِ ماجرا را بلد شوید. سوال بعدی‌اش این بود، و انتخاب‌های جایگزین؟ گفتم اگر آگاهی و دید اکنون را در 18 سالگی می‌داشتم و هیچ راهی برای گرویدن به معماری نبود انتخاب‌هایم ازین قرار می‌شدند: روان‌شناسی، ادبیات و شعر و نویسندگی، قصه‌گویی، صداپیشگی شخصیت‌های کارتونی، طراحی لوگو و در نهایت سالن ماساژ...! مصاحبه‌ام را که خواندم تازه فهمیدم چقدر علاقه و استعداد شاخه به شاخه دارم و همین‌طور هدر می‌دهمشان! :) D:

۹۴/۱۱/۲۱
آدرینا