آپارات 24
جمعه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۴۰ ق.ظ
داغِ داغ... فکر کنم آخرین فیلمیست که برای اسکار باید بنویسمش و لیست نامزدها را تمام کردهام تا به امروز. دیشب با یک فیلم عجیب و غریب روبرو شدم و شگفتزده برجای ماندم تا پاسی از شب. The Big Short فیلم بزرگیست، حرفهای بزرگی دارد، افشاگریهای بزرگی دارد، روایت و بازیهایش هم چشم نوازند. دکتر مایکل بِری یکی از سرمایهگذاران مرتبط با والاستریت در تحقیقات خود متوجه آمار جالب توجهی میشود، قسطهای عقبافتادهی شهروندان و دیرکردهای پرداختی که به صورت صعودی سر به فلک میکشند، نشانههای دیگری همچون افزایش کاذب قیمت مسکن در حالی که ارزش واقعیشان رو به کاهش است، دکتر بِری را مطمئن میکند که حبابی در بازار مسکن پدید آمده و به زودی شاهد سقوط اقتصاد آمریکا خواهد بود. از آنجایی که وی در انتخاب موارد سرمایهگذاری شرکت اختیار تام دارد به سراغ بانکها رفته و به آنها سوآپهای نزولی را پیشنهاد میدهد؛ شرطبندی علیه بازار مسکن به این ترتیب که در ازای تکتک وامهای مسکن و اوراق قرضهای که بانکها به مردم فروختهاند در صورت سقوط بازار مسکن و عدم بازپرداخت وام، شرکت بِری 25 درصد از سود حاصله را از آن خود میکند و بانکها فقط 1 درصد ازین معامله سهم میبرند. و تا نتیجه دادن این شرط، بِری متعهد میشود ماهیانه به بانک قسط پرداخت کند. در سال 2007 هیچکس متصور این اتفاق یعنی سقوط بازار مسکن نبود بنابراین بانکها با کمال میل وارد این معاملهی به ظاهر سودآور برای خودشان شدند اما در سال 2008 ورق برگشت. فسادهای مالی بانکها و شرکتهای رتبهدهی به وامهای مسکن برای عدهای رو میشود، بازار شکست میخورد و سوآپ نزولی به یک معاملهی همهگیر تبدیل میشود. در پی سقوط اقتصاد سرمایهداری در جهان، تنها در آمریکا 8 میلیون نفر بیکار و 6 میلیون نفر بیخانمان میشوند.
فیلم براساس یک واقعیت جهانی رقم میخورد، داستان را بیش از همیشه تعریف کردم چون همهمان در خبرها و زندگی روزمرهمان تا همین حالا درگیر این فاجعهی جهانی بوده و هستیم و هنوز کشورهایی مانند یونان و اسپانیا هستند که زیر بار وامهای کلان بینالمللی برای حل مشکلات اقتصادیشان کمرخمیده و فلج ماندهاند. The Big Short را ببینید.
۹۴/۱۱/۲۳