دیدِ پرنده را دریاب!
يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۴۹ ب.ظ
سین میخواهد گرایشش را تغییر دهد. علاقهاش به طراحی داخلی جرقه خورده و به تکاپو افتاده برای شور و مشورت با اساتید. پیشنهاد کردم تا آخر این هفته به خودش وقت دهد و تهوتوی کار را در بیاورد و بعد یکدل بنشیند پای درس. پرسید: تو چی؟ داخلی نمیخوانی؟ گفتم نه. من انتخابم را پیشتر کردهام، همان وقتی که قید طراحی داخلی و یکسال چشمانتظاری را زدم و نرفتم ساری و شدم دانشجوی معماری. امروز وقتی معماری جهان میخواندم تمام حواسم به حرفهای سین بود. به اشتیاقش در کشف علاقهاش، به اینکه نکند منم دلسرد شوم و هوای تغییر به سرم زند...
حالا که دارم اینها را مینویسم یادم افتاد چهار سال پیش با خودم گفتم اگر علاقهام به طراحی داخلی مانا بود، کنار درسهای دانشگاه میروم و دورههایش را میگذرانم و با هم پیش میبرمشان. و حالا بعد از چهار سال یادم افتاده این قرار!
همهی اینها به انضمام فرار از پرسپکتیو داخلی زدن و بیحوصلگی برای ریز شدن در جزئیات، یعنی که راهم را درست آمدهام. سین راست میگوید؛ من مقاومت مصالح و ساختمان و ایستایی را عذاب نکشیدم، با شوق نوشتم جزوهها را.
۹۵/۰۱/۱۵