آرشیو

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

شاعر؛ حسود هم که باشد، حریص نیست. نَمِ شعری، قانعش می‌کند. [محمدعلی بهمنی]

طبقه بندی موضوعی
مرمت ابنیه را یادمان می‌دهند و دریغ؛ نه بنایی سامان می‌گیرد نه دلی...

۹۳/۰۷/۰۴ | ۰۰:۵۵
آدرینا
باز برگی افتاد، بر زمین سرد؛ نقش بست بر زمین، لباسی زرد. +اولین شعری که توی 10 سالگی با موضوع پاییز نوشتم :)  +بعد نوشت: خیابونای شهر امروز، اولین بارون پاییز رو لمس کردن و چقدر حس خوبی بود که منم جزیی از خیابون و بارون بودم :)

۹۳/۰۷/۰۳ | ۱۳:۲۲
آدرینا
پشت کرده‌ام به تمام راه‌هایی که رسیدن دارند! "رسیدن، سرآغازِ دل‌کندنه"

۹۳/۰۷/۰۲ | ۰۱:۰۲
آدرینا
از خاطره‌ها شکرگزارم، بروید. مال خودتان دار و ندارم، بروید. "علیرضا آذر - دکلمه‌ی هم‌مرگ

۹۳/۰۷/۰۱ | ۰۹:۴۱
آدرینا
عادت کرده‌ایم! آنقدر که یادمان رفته است شب، مثل سیاهی موهایمان ناگهان می‌پرد و یک روز آنقدر صبح می‌شود که برای بیدار شدن، دیر است... "لیلا کردبچه - خیال خام"

۹۳/۰۶/۳۱ | ۱۳:۱۶
آدرینا
لبخند روزهایت، هرقدر هم طبیعی، شب؛ تو را به خودی می‌رساندت که قایمش می‌کنی. همان ضمیرِ همیشه هستِ نهان.

۹۳/۰۶/۳۰ | ۰۰:۰۴
آدرینا
بهاری به خواب رفته‌ام! شهریورم باش...

۹۳/۰۶/۲۹ | ۱۵:۰۱
آدرینا
حرف بزن! بگو! من از رسوب واژه‌هایت، بیم دارم...

۹۳/۰۶/۲۸ | ۰۰:۲۰
آدرینا
زبان شاعرانه چرا؟! دلتنگی؛ خودش هزار ایهام و استعاره است...

۹۳/۰۶/۲۷ | ۰۰:۳۴
آدرینا
هفته‌هایم دو روز دارند! جمعه، جمعه، جمعه، سه شنبه، جمعه، جمعه و جمعه.

۹۳/۰۶/۲۶ | ۰۰:۰۰
آدرینا