آرشیو

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

شاعر؛ حسود هم که باشد، حریص نیست. نَمِ شعری، قانعش می‌کند. [محمدعلی بهمنی]

طبقه بندی موضوعی
عشق سال‌های وبا - گابریل گارسیا مارکز - برگردان: کیومرث پارسای
عشق سرخ است! سرخِ سرخ به رنگ خون؛ با همان صلابت که از عقیق زخم سینه به بیرون می‌تراود و شقایق و لاله بر گستره‌ی زمین می‌پروراند. عشق آبی نیست! اگر اندوهی دارد، میرا و فانی و شادی‌هایش اما جاودانی است. هرگز نمی‌میرد، جان می‌بخشد و گاهی نیز جان می‌ستاند! ولی همیشه زنده است.

۹۴/۱۱/۲۹ | ۱۰:۱۸
آدرینا
همیشه فکر کرده‌ام کاش می‌شد یک روزی ورژن‌های دیگر زندگی‌مان را نشانمان می‌دادند، نسخه‌هایی که از راه‌ها و انتخاب‌های دیگرمان می‌توانست رقم بخورد. مثلا:  
اگر پیش از به دنیا آمدن من، پدر پیشنهاد کاری‌اش را در اصفهان قبول می‌کرد و آنجا به دنیا می‌آمدم چه می‌شد؟ 
اگر در دو-سه سالگی بابا اجازه می‌داد که عکس من به عنوان طرح پارچه استفاده شود چه می‌شد؟ 
اگر در 18 سالگی شجاعت به خرج می‌دادم و دانشگاه ساری می‌رفتم چه می‌شد؟ 
آن دنیا چیزی که زیاد است وقت! نمی‌شود مثلا ماهی یک‌بار نمایش فیلم داشته باشیم و دور هم زندگی‌های دیگرمان را روی پرده ببینیم؟ خوب است ها...

۹۴/۱۱/۲۷ | ۱۹:۳۷
آدرینا
مرکز تجمع‌مان یکی بود؛ آن‌ها پیاده‌رو غربی می‌ایستادند و ما پیاده‌رو شرقی. هر روز صبح کله‌ی سحر با چشم‌های پف کرده و صورت‌های رنگ‌پریده از سرما منتظر سرویس می‌ماندیم. هر روز صبح کله‌ی سحر با بیل و کلنگ و لباس‌های کارشان منتظر انتخاب شدن و سر کار رفتن می‌ماندند. به دیوار تکیه می‌دادیم، روی پله‌های بانک ولو می‌شدیم و خمیازه می‌کشیدیم. به دیوار تکیه می‌دادند و لبه‌ی جوب می‌نشستند و آواز می‌خواندند. سرویس مدرسه که می‌رسید لبخند می‌زدیم و جان می‌گرفتیم انگار. ماشین‌ها که می‌رسیدند لبخند می‌زدند و جان می‌گرفتند انگار. 
همه‌مان قرار است انتخاب کنیم و انتخاب شویم و روزهایمان را به امید رسیدن به جایی آغاز کنیم، به امید صعود کردن به مرحله‌ی بعدی، به امید سربلند شدن در زندگی...

۹۴/۱۱/۲۶ | ۱۵:۲۶
آدرینا
بگذار عشق خاصیت تو باشد، نه رابطه‌ی خاص تو با کسی... [به تاریخ 5شهریور96 نوشت: یادش بخیر، بعد این پست و لایک شدنش، توی چهارراه فاز3!! رویت شد]

۹۴/۱۱/۲۵ | ۱۲:۵۳
آدرینا
آدم از کتاب‌فروش‌ها بیش ازین انتظار دارد، هرچه نباشد یک دنیا علم و معرفت دورشان را گرفته‌‌ست...  
اسم هفت کتاب را لیست کرده بودم برای خرید، شهر کتاب سه‌تایش را داشت و از خرید یکی‌اش هم کلا منصرف شدم. رفتم کتاب‌فروشی بعدی تا سه کتاب باقی‌مانده را پیدا کنم، فروشنده داشت یک کتاب جیبیِ تعلیمات اجتماعی می‌خواند و بی‌خیال عالم و آدم نشسته بود. لیست را که نشانش دادم گفت این‌هایی که خط زده‌ای را گرفته‌ای؟ گفتم بله. پرسید از کجا و بعد قیمت‌ها را چک کرد که برسد به گران‌فروشی طرف که خب حاصل نشد. دست‌آخر هم با لحن بدی گفت کتاب‌هایی که همه‌جا پیدا می‌شود را آن‌جا گرفته‌ای حالا برای این سه‌تا که هیچ کتاب‌فروشی‌ای در شهر نداردش آمدی اینجا؟ نتوانستم بگویم نیست که خیلی خوش‌برخورد هم هستید باید اول می‌شتافتم به‌سوی شما، بعد خواستم بگویم آن تعلیمات اجتماعی هم ظاهرا به کارتان نیامده جناب، یک قطور‌ترش را مطالعه کنید. ولی خب هیچ حرفی نزدم و فقط با لحنی که خودم حس می‌کنم مثلا خیلی به طرف برخورده و ماستش را کیسه کرده گفتم ممنون!  
جالب‌تر این‌که وقتی داشتم با نایلون کتاب‌ها توی پیاده‌رو راه می‌رفتم همه یک‌جوری به دستم نگاه می‌کردند که انگار بمبی را حمل می‌کنم و برای استتار از نایلون شهرکتاب استفاده کرده‌ام. یک‌جاهایی نزدیک بود مثل کادوهای سر عقد، کتاب‌هایم را در بیاورم و معرفی‌شان کنم و بگویم به جـــان خودم هیچ چیز عشقولانه‌ای حمل نمی‌کنم، همه‌اش درسی‌ست.

۹۴/۱۱/۲۴ | ۱۱:۵۶
آدرینا
داغِ داغ... فکر کنم آخرین فیلمی‌ست که برای اسکار باید بنویسمش و لیست نامزد‌ها را تمام کرده‌ام تا به امروز. دیشب با یک فیلم عجیب و غریب روبرو شدم و شگفت‌زده برجای ماندم تا پاسی از شب. The Big Short فیلم بزرگی‌ست، حرف‌های بزرگی دارد، افشاگری‌های بزرگی دارد، روایت و بازی‌هایش هم چشم نوازند. دکتر مایکل بِری یکی از سرمایه‌گذاران مرتبط با وال‌استریت در تحقیقات خود متوجه آمار جالب توجهی می‌شود، قسط‌های عقب‌افتاده‌ی شهروندان و دیرکردهای پرداختی که به صورت صعودی سر به فلک می‌کشند، نشانه‌های دیگری همچون افزایش کاذب قیمت مسکن در حالی که ارزش واقعی‌شان رو به‌ کاهش است، دکتر بِری را مطمئن می‌کند که حبابی در بازار مسکن پدید آمده و به زودی شاهد سقوط اقتصاد آمریکا خواهد بود. از آنجایی که وی در انتخاب موارد سرمایه‌گذاری شرکت اختیار تام دارد به سراغ بانک‌ها رفته و به آن‌ها سوآپ‌های نزولی را پیشنهاد می‌دهد؛ شرط‌بندی علیه بازار مسکن به این ترتیب که در ازای تک‌تک وام‌های مسکن و اوراق قرضه‌ای که بانک‌ها به مردم فروخته‌اند در صورت سقوط بازار مسکن و عدم بازپرداخت وام، شرکت بِری 25 درصد از سود حاصله را از آن خود می‌کند و بانک‌ها فقط 1 درصد ازین معامله سهم می‌برند. و تا نتیجه دادن این شرط، بِری متعهد می‌شود ماهیانه به بانک قسط‌ پرداخت کند. در سال 2007 هیچ‌کس متصور این اتفاق یعنی سقوط بازار مسکن نبود بنابراین بانک‌ها با کمال میل وارد این معامله‌ی به ظاهر سودآور برای خودشان شدند اما در سال 2008 ورق برگشت. فسادهای مالی بانک‌ها و شرکت‌های رتبه‌دهی به وام‌های مسکن برای عده‌ای رو می‌شود، بازار شکست می‌خورد و سوآپ نزولی به یک معامله‌ی همه‌گیر تبدیل می‌شود. در پی سقوط اقتصاد سرمایه‌داری در جهان، تنها در آمریکا 8 میلیون نفر بیکار و 6 میلیون نفر بی‌خانمان می‌شوند.  
فیلم براساس یک واقعیت جهانی رقم می‌خورد، داستان را بیش از همیشه تعریف کردم چون همه‌مان در خبرها و زندگی روزمره‌مان تا همین حالا درگیر این فاجعه‌ی جهانی بوده و هستیم و هنوز کشورهایی مانند یونان و اسپانیا هستند که زیر بار وام‌های کلان بین‌المللی برای حل مشکلات اقتصادی‌شان کمرخمیده و فلج مانده‌اند. The Big Short را ببینید.

۹۴/۱۱/۲۳ | ۰۹:۴۰
آدرینا
مامان تخمه بوداده و یک کاسه‌اش را داغ‌داغ برای ما آورد که مشغول شویم. یاد بچگی‌هامان افتادم که چادرش را پهن می‌کرد وسط اتاق و ما دوتا فِنچک را می‌نشاند وسط چادر و یک بشقاب تخمه می‌داد دستمان. کارایی چادره؟ دیگر لازم نبود نگران ریخت‌و‌پاش پوست تخمه باشیم، اختیار تام داشتیم که پوستش را تف کنیم روی چادره و کیف کنیم از تپه‌های پوست تخمه‌ای‌مان.

۹۴/۱۱/۲۲ | ۱۵:۱۶
آدرینا
دقیقا خاطرم نیست از کی شروع کردم به خواندنش، اواخر تیر و بعد از تحویل پروژه‌ی مدیریت؟ مرداد و حس رهایی از همه چیز؟ یا شهریور بود و بعد از طرح نهایی؟ فقط می‌دانم تابستان بود که کتاب را خریدم و خواندم. خواندم و خواندم و خواندم تا به امروز که استارت یک‌بار برای همیشه تمامش کن را زده‌ام. بعید بود از من که چله بیافتد به کتاب‌هایم و سوزنم گیر کند روی خواندن و نخواندن، بعید بود واقعا... از انگیزه‌هایم این است که این یکی را تمام کنم و برسم به لیست بلندبالا و دوست‌داشتنی‌ام که هی طویل‌تر می‌شود و آن‌وقت صفحه‌ی کتاب‌خوانی وب هم رونق می‌گیرد.  
عادت دارم زیر سطرهای دوست‌داشتنی کتاب‌هایم خط بکشم و نقل‌شان کنم، این یکی اما خط‌خطی می‌شد به کل و برای همین معاف کردم خودم را از نقل‌قول‌های کتاب وگرنه باید تمامش را اسکن می‌کردم و پست می‌گذاشتم مدام. دارم از زنانی که با گرگ‌ها می‌دوند حرف می‌زنم ها :)

۹۴/۱۱/۲۲ | ۱۴:۰۶
آدرینا
Stars - Grace Potter and The Nocturnals

I lit a fire with the love you left behind, 
And it burned wild and crept up the mountainside. 
I followed your ashes into outer space
I can't look out the window, 
I can't look at this place, 
I can't look at the stars, 
They make me wonder where you are
Stars, 
Up on heaven's boulevard
And if I know you at all, 
I know you've gone too far
So I, I can't look at the stars
All those times we looked up at the sky, 
Looking out so far, 
We felt like we could fly. 
And now I'm all alone in the dark of night, 
The moon is shining, 
But I can't see the light, 
And I can't look at the
Stars, 
They make me wonder where you are
Stars, 
Up on heaven's boulevard
And if I know you at all, 
I know you've gone too far
So I, I can't look at the stars
Stars
Stars, 
They make me wonder where you are
Stars,
 on heaven's boulevard
And if I know you at all, 
I know you've gone too far
So I can't look at the stars. 

۹۴/۱۱/۲۱ | ۱۴:۵۶
آدرینا
Take Your Time - SAM HUNT

I don't know if you were looking at me or not
You probably smile like that all the time
And I don't mean to bother you but
I couldn't just walk by
And not say, "Hi"
And I know your name
 'Cause everybody in here knows your name
And you're not looking for anything right now
So I don't wanna come on strong
Don't get me wrong
Your eyes are so intimidating
My heart is pounding but
It's just a conversation
No, girl I'm not wasted
You don't know me
I don't know you but I want to
I don't wanna steal your freedom
I don't wanna change your mind
I don't have to make you love me
I just wanna take your time
I don't wanna wreck your Friday
I ain't gonna waste my lines
I don't have to take your heart
I just wanna take your time
And I know it starts with "Hello"
And the next thing you know you're trying to be nice
And some guys getting too close
Trying to pick you up
Trying to get you drunk
And I'm sure one of your friends is about to come over here
'Cause she's supposed to save you from random guys
That talk too much and wanna stay too long
It's the same old song and dance but I think you know it well
You could've rolled your eyes
Told me to go to hell
Could've walked away
But you're still here
And I'm still here
Come on let's see where it goes
I don't wanna steal your freedom
I don't wanna change your mind
I don't have to make you love me
I just wanna take your time
I don't have to meet your mother
We don't have to cross that line
I don't wanna steal your covers
I just wanna take your time
I don't wanna go home with you
I just wanna be alone with you
I don't wanna steal your freedom
I don't wanna change your mind
I don't have to make you love me
I just wanna take your time
I don't wanna blow your phone up
I just wanna blow your mind
I don't have to take your heart
I just wanna take your time
No, I ain't gotta call you baby
And I ain't gotta call you mine
I don't have to take your heart
I just wanna take your time

۹۴/۱۱/۲۱ | ۱۴:۴۷
آدرینا