آرشیو

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

شاعر؛ حسود هم که باشد، حریص نیست. نَمِ شعری، قانعش می‌کند. [محمدعلی بهمنی]

طبقه بندی موضوعی
about today - the national
(موسیقی فیلم Warrior - 2011 film) 

"About Today"
Today you were far away
and I didn't ask you why
What could I say
I was far away
You just walked away
and I just watched you
What could I say
How close am I to losing you
Tonight you just close your eyes
and I just watch you
slip away
How close am I to losing you
Hey, are you awake
Yeah I'm right here
Well can I ask you about today
How close am I to losing you
How close am I to losing.

۹۴/۰۹/۲۰ | ۱۴:۴۰
آدرینا
خیلی از اتفاقاتی که نمی‌تونیم توی واقعیت رقمشون بزنیم، توی خواب‌هامون رخ می‌دن. حرفایی که هیچ‌وقت نتونستیم به زبون بیاریم، جاهایی که نتونستیم بریم، آدمایی که باهاشون قرابت و آشنایی نداشتیم اما لحظه‌های شیرین یا تلخی رو توی خواب‌هامون باهاشون گذروندیم... همه‌ی اینا به اضافه‌ی میزان باورِ ما به خواب و رویا دیدن، تعبیرش و صادقانه بودنِ این رویا‌ها، می‌تونه ما رو به یه تصویر از گذشته یا آینده‌مون برسونه. زندگیِ دیگه‌ای که می‌تونستیم داشته باشیم اگر که فلان روز، فلان انتخاب رو می‌کردیم. قشنگ نیست؟! اینکه این فرصت به ما داده شده تا آرزوهامون رو توی خواب ببینیم و مزه‌ی شیرینشون رو بچشیم؟ اینکه بهمون اخطار داده بشه که هی، بچه... مراقب باش، حواست جمع باشه که ترس و درد و جنگ، می‌تونه چقدر وحشتناک باشه؟

۹۴/۰۹/۲۰ | ۱۰:۰۵
آدرینا
هرقدر که من دلهره دارم تو صبوری، من ماهی آزادم و تو تنگ بلوری. مانند صدا آن‌طرف گوشی تلفن، معلومی و پنهانی، نزدیکی و دوری. آه اِی خزر ریخته بر گونه‌ی دنیا! اشکی، که به لب‌های زمین تلخی و شوری. بر شیشه‌ی تنهایی من ریزش باران، چون خوردن انگشت اشاره است به گوری. مغرور به هرگز نرسیدن به تو‌ام، ماه! وقتی که تو را داشته باشم چه غروری؟! "آرش فرزام‌صفت"

۹۴/۰۹/۱۹ | ۱۶:۲۱
آدرینا
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است، دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است. اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست، من از تو می‌نویسم و این کیمیا کم است. سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست، در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است. تا این غرل شبیه غزل‌های من شود، چیزی شبیه عطر حضور شما کم است. گاهی تو را کنار خود احساس می‌کنم، اما چقدر دل‌خوشی خواب‌ها کم است. خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست، آیا هنوز آمدنت را بها کم است...؟ "محمد علی بهمنی"

۹۴/۰۹/۱۹ | ۱۱:۰۵
آدرینا
چه خوبه که هنوزم "اینجا شب نیست" با "من آن نیَم که حلال از حرام نشناسم، شراب با تو حلال است و آب بی‌تو حرام" شروع می‌شه :) چه خوبه که هنوزم رسمِ غزل‌خونی برجاست و پخش ترانه‌هایی که عزیزن و خاطره ساز... و چه خوب‌تر که اختتامیه‌ی این تا دو نشینی، هنوز هم می‌رسه به "من بودم و دوش آن بت بنده‌نواز، از من همه لابه بود و از وی همه ناز، شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید، شب را چه گنه حدیث ما بود دراز" و صدای محمد علیزاده و خداحافظ همین حالای خواستنیش :)

۹۴/۰۹/۱۹ | ۱۰:۰۸
آدرینا
"carey mulligan" - Let No Man Steal Your Thyme
(موسیقی فیلم Far from the Madding Crowd - 2015 film) 

Come all you fair and tender girls
That flourish in your prime
Beware, beware
Keep your garden fair
Let no man steal your thyme. [2] 
For when your thyme it is past and gone
He'll care no more for you
And every place where your thyme was waste
Will all spread o'er with rue. [2] 
The gardener's son was standing by
Three flowers he gave to me
The pink, the blue, and he lilac true
And the red, red rosy tree. [2]
But I refused the red rose bush
And gained the willow tree
That all the world may plainly see
How my love slighted me. [2]

۹۴/۰۹/۱۸ | ۱۶:۵۲
آدرینا
امشب ساعت 00:30، هـــــــــــــــــــــــــــوم... چه فرصتی، چه شبی :) ;) رادیو جوان - برنامه اینجا شب نیست - با اجرای فرزاد حسنیِ جان

۹۴/۰۹/۱۸ | ۰۹:۵۰
آدرینا
قرار بود مرا جاده با تو جور کند، نه اینکه از تو مرا لحظه‌لحظه دور کند! تو بی‌من آمده بودی ولی قرار نبود، از این مسیر فقط یک نفر عبور کند. "دچار آبی دریای بیکران"ام و عشق، خدا کند که مرا ماهی صبور کند! نَمی از این همه باران در آسمان تو نیست، مگر به فکر من این ابر‌ها خطور کند! ببین! من از دل تاریک غار تنهایی، گریختم که مرا نور عشق کور کند. بس است هرچه کشیدم! دلم نمی‌خواهد، کتاب خاطره‌ام را کسی قطور کند. دوباره از دل تنگم قطار می‌گذرد، که کوه عشق مرا خالی از غرور کند. قطار می‌گذرد تا هزار خاطره را، بیاورد جلوی چشمم و مرور کند. چقدر جاده حقیر است! شاید آمدنت، من و تو را بیش از اینکه هست دور کند. "آرش فرزام‌صفت"
+ می‌دونین آبروی جاده کی رفت؟! وقتی یکی به یکی گفت: راه باز و جاده دراز...

۹۴/۰۹/۱۷ | ۲۰:۳۳
آدرینا
کفش‌هایم کجاست؟ می‌خواهم بی‌خبر راهیِ سفر بشوم. مدتی بی‌بهار طی بکنم، دو سه پاییز دربه‌در بشوم. خسته‌ام از تو از خودم از ما، ما، ضمیر بعید زندگی‌ام... دو نفر انفجار جمعیت است، پس چه بهتر که یک نفر بشوم. یک نفر در غبار سرگردان، یک نفر مثل برگ در طوفان، می‌روم گم شوم برای خودم، کم برای تو دردسر بشوم. حرف‌های قشنگ پشت سرم، آرزوهای مادر و پدرم، حیف خیلی از آن شکسته‌ترم، که عصای غم پدر بشوم. پدرم گفت دوستت دارم پس، دعا می‌کنم پدر نشوی! مادرم بیشتر پشیمان که، از خدا خواست من پسر بشوم. داستانی شدم که پایانش، مثل یک عصر جمعه دلگیر است. نیستم در حدود حوصله‌ها، پس صلاح است مختصر بشوم. دور‌ها قبر کوچکی دارم، بی‌اتاق و حیاط‌خلوت نیست. گاه‌گاهی سری بزن نگذار، با تو از این غریبه‌تر بشوم. "مهدی فرجی"

۹۴/۰۹/۱۷ | ۱۴:۰۷
آدرینا
سعی کن با همه‌چیز کنار بیایی! فرار نکن، زمین به شکل احمقانه‌ای گـِـرد است! رسول یونان

۹۴/۰۹/۱۷ | ۰۹:۴۴
آدرینا