نقل قول :: آرشیو

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

شاعر؛ حسود هم که باشد، حریص نیست. نَمِ شعری، قانعش می‌کند. [محمدعلی بهمنی]

طبقه بندی موضوعی

۱۱۵ مطلب با موضوع «نقل قول» ثبت شده است

لذت عشق در رسیدن نیست، راز پرواز در پریدن نیست. عشق گاهی ستاره‌ای دور است، سیب سرخی برای چیدن نیست. با زبان نگاه صحبت کن، کار چشمت فقط که دیدن نیست! خانه‌ی دوست را که گم کردیم، راه پیدا شدن دویدن نیست. این که می‌گویم از تو کم شده‌ام، اعتراف است، فلسفیدن نیست! چند روزی سکوت سهم من است، فرصت گفتن و شنیدن نیست. گفتنی‌ها نگفته می‌مانند، وقت "من دوستت..." اکیدا نیست! اشک می‌ریخت، مرد عاشق بود، عشق به پیرهن دریدن نیست! بعد تو هر چه ابر در من باد، سرنوشتم به جز چکیدن نیست! فصل پروانگی برای من آه، معنی‌اش جز قفس تنیدن نیست! یک نفر در من است بعد از تو، می‌خراشد مرا ولی من نیست! آه...! عشق و سقوط مثل هم‌اند، آخر هیچ یک رسیدن نیست! فرهاد فریدزاده

۹۴/۰۹/۲۶ | ۱۷:۵۰
آدرینا
پرنده باشی و خود را به میله‌ها بزنی، کسی که هیچ‌کسی نیست را صدا بزنی. به هر چه هست، به هر چه که نیست شک بکنی، به چشم‌های خودت عینک "چرا؟!" بزنی. به بیگناهی ابلیس معتقد باشی، و در مناسک حج سنگ بر ... بزنی. هراس از شب تاریک و بیم موجت نیست، اگر که در ته مرداب دست و پا بزنی! دو دست خالی از جام باده، زلف یار... به دست‌هات سرنگ پر از هوا بزنی! اگر که قد بکشی درد می‌کشی خوب است، خودت اضافه‌ی خود را یواش تا بزنی. و مرد مادرِ درد‌ است و درد مادرِ مرد، به درد، مردترین شکل پشت پا بزنی. به هرچه عشق زمینی و آسمانی و باز... جهان گرد خدا، من و رختخواب زنی... قفس شکسته شود وقت، وقت پرواز است، تو لاف بال زدی ناپرنده! جا بزنی! فرهاد فریدزاده

۹۴/۰۹/۲۶ | ۱۷:۳۷
آدرینا
آرامشم دلیل بر این نیست راحتم، بدتر شده‌ست بعد تو جایِ جراحتم. گردن نبود گردنه‌ی برف‌گیر بود، جایی نمانده بود برای نزاکتم. یادش به‌خیر عشق، دو چشمش دولول بود، در برف می‌دوید گوزن محبتم. من یک شکارِ زخمی پابسته پیش تو، تیر خلاصِ چشم تو می‌کرد راحتم. با رفتنِ تو جان غزل‌ها به لب رسید، دیگر نمی‌نشست کسی پای صحبتم. شلاق غم به صورتِ ابیات می‌خورد، دیرینه است با غزل و غم رفاقتم. صادق فغانی آهنگر

۹۴/۰۹/۲۶ | ۱۲:۱۵
آدرینا
تا ابد بغضِ منِ غم‌زده کال است عزیز، دیدن گریه‌ی تمساح محال است عزیز. تا شما خانه‌یتان سمت شمال دهِ ماست، قبله‌ی دهکده‌مان سمت شمال است عزیز. پنجره بین من و توست مرا بوسه بزن، بوسه از آن طرف شیشه حلال است عزیز. ماه من عکس تو در چشمه گِل‌آلوده شده، عیب از توست ببین چشمه زلال است عزیز. دامِ گیسوی تو بی‌دانه شده می‌فهمی؟ امپراطوری تو رو به زوال است عزیز. عشق، این نیست که بر گردن من حلقه زده، این‌که برگردنم افتاده، وَبال است عزیز. چارفصل است دلم منتظرِ پاسخ توست، لعن و نفرین به تو و هرچه سوال است عزیز. صادق فغانی آهنگر

۹۴/۰۹/۲۶ | ۱۱:۰۸
آدرینا
دل‌خوش‌کنک نباشید، یعنی یک دل‌خوشی کم و کوچک. همین شمایی که فکر می‌کنید هیچ کار بزرگی برنمی‌آید ازتان، همین شمایی که گمان می‌کنید شاید نقطه‌ی کوچکی باشید در این دنیا؛ می‌توانید بزرگ‌ترین دل‌خوشی یک نفر باشید. دل‌خوشی بزرگ آدم‌ها شوید تا دیگران هم دل‌خوش‌تان کنند. کار دنیا همین است؛ یک روز علیه توست و یک روز لَه تو. بپایین (پاییدن) - برداشتی از حرف‌های مجری جان - فرزاد حسنی

۹۴/۰۹/۲۶ | ۱۰:۱۷
آدرینا
گاهی بالاترین درجه‌ی شجاعت این است که با صدای بلند به اشتباهات اعتراف کنی. صدای بلند از میزان اشتباهی که انجام داده‌ای کم می‌کند. این راز را فراموش نکن جنگجوی بزرگ! (برداشت از وبلاگ خنده‌های صورتی) با صدای بلند که نه، اما علنی و کتبی عذرخواهی‌ام را ابلاغ کردم و حقیقتا از میزان حس بدِ اشتباهم کم شد. بد نیست شما هم امتحان کنید.

۹۴/۰۹/۲۴ | ۱۷:۲۰
آدرینا
start now. start where you are. start with fear. start with pain. start with doubt. start with hands shaking. start with voice trembling but start. start and don't stop. start where you are، with what you have، just... start. 

بعد نوشت: اکنون آغاز کن! شروع کن، هرکجا که هستی. شروع کن با تمام ترس‌هایت، با تمام دردهایت، با تمام شک و تردیدها. شروع کن حتی با دست‌هایی که می‌لرزند. شروع کن با صدایی که مرتعش است اما شروع کن. آغاز کن و باز نایست. شروع کن؛ هرکجا که هستی، با هرآن‌چه که داری... فقط شروع کن.

۹۴/۰۹/۲۴ | ۰۶:۰۰
آدرینا
تو چه دانی که پسِ هر نگهِ ساده‌ی من؛ چه جنونی، چه نیازی، چه غمی‌ست...! "اخوان"

۹۴/۰۹/۲۳ | ۱۴:۵۹
آدرینا
وقتی کار درست رو انجام بدی و توی این راه ثابت‌قدم و محکم باشی، دیگه مهم نیست نظر دیگران در موردت چطوریه. اونا می‌تونن ازت متنفر باشن یا دوست داشته باشن.  من فکر می‌کنم درست‌ترین انتخاب لزوما بهترین نیست! درست‌ترین یعنی انسانی‌ترین...  و نگاه کن. نگاه کن و یاد بگیر. من توی این مسیر پیش می‌رم و ادامه می‌دم و آدم دیگه‌ای خواهم شد. همش هم بخاطر همون شب و راهیه که در پیش گرفتم. (برداشتی از فیلم Locke - 2013 film)

۹۴/۰۹/۲۱ | ۱۰:۲۵
آدرینا
هرقدر که من دلهره دارم تو صبوری، من ماهی آزادم و تو تنگ بلوری. مانند صدا آن‌طرف گوشی تلفن، معلومی و پنهانی، نزدیکی و دوری. آه اِی خزر ریخته بر گونه‌ی دنیا! اشکی، که به لب‌های زمین تلخی و شوری. بر شیشه‌ی تنهایی من ریزش باران، چون خوردن انگشت اشاره است به گوری. مغرور به هرگز نرسیدن به تو‌ام، ماه! وقتی که تو را داشته باشم چه غروری؟! "آرش فرزام‌صفت"

۹۴/۰۹/۱۹ | ۱۶:۲۱
آدرینا