دنیا مزرعهی آخرت است، قبول. برای دلبریدن اما، این همه مترسک اضافه است. گندمِ احساس را این روزها کسی بَرنمیچیند. خوشهها قحطی خوردهاند. قحطی هم که میزند به دل، آدمها حریص میشوند. حریصِ احساسی که پیشتر خود گورکَنَش بودند. میبینی دنیا؟! دلهای گندمزارت پَر شدند، آدمهایش دِرُو. جشنِ این برداشت، باران نمیخواهد. سوگِ این محصول، حکایتش به باد میرسد و خاکستری بر جای...
۹۱/۱۰/۰۳ | ۰۰:۲۴