جور دیگر ورق می‌خورد، شاید ادامه می‌داشت...! :: آرشیو

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

شاعر؛ حسود هم که باشد، حریص نیست. نَمِ شعری، قانعش می‌کند. [محمدعلی بهمنی]

طبقه بندی موضوعی

جور دیگر ورق می‌خورد، شاید ادامه می‌داشت...!

يكشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۵۵ ب.ظ
دوست داشتن حس خوبی‌ست. دوست داشته شدن، خوب‌تر. و شاید سخت‌ترین حسی که می‎شود داشت! فهمیدنش سخت است، قبولش سخت‌تر. گاهی آدم انکار می‌کند، زیر بار دوست داشتن نمی‎رود و آنقدر بر سر کشمکش‌های دلش می‌ماند تا آخر یادش می‌رود که اولین‌بار، اولین لحظه، همان اولین خاطره، حسش چه بوده‌ست. همین است که گاهی می‌گویم عشق را حساب کردن، خطاست و همین من، حرف‌هایم را دور می‌زنم، کج می‌روم، دور می‌شوم، نمی‌رسم. و حس خوب دوست داشتنم را پشت گمان‌های نابلدانه گم می‌کنم.

۹۲/۰۹/۱۷
آدرینا