آوای ما :: آرشیو

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

شاعر؛ حسود هم که باشد، حریص نیست. نَمِ شعری، قانعش می‌کند. [محمدعلی بهمنی]

طبقه بندی موضوعی

آوای ما

سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۴:۴۹ ق.ظ
+ زمستان نیست! دلتنگی توست... که به لرزه انداخته چهار ستون دلم را...!
- من از وجب کردن این فاصله‌هاست که دلگیرم. می‌میرم!

+ وجب به وجبش را با یاد تو پر کرده‌ام. جای خالی نیست، از هر طرف که بنگری، به یاد تو ختم می‌شوم.
- و من، در آستانه‌ی این بود و نبودها، محبوسم...

+ آخر قصه‌ی ما که نیست، پس بود و نبودی هم نیست. هرچه هست، بودِ بود است...
- ماضی بعیدی که خاطرش، تا ابد التزام است.

+ من از ماضی بودن‌ها خسته‌ام. می‌ترسم هیچ‌وقت به حال نرسم...
- حالم روبه‌راه نیست، مثل گذشته‌ای که درد دارد... من، آینده را بیم دارم!

+ حالم، رو به راهی‌ست که تو از آن رفته‌ای... اشتباهی‌ست! نو نوار شدن گذشته‌ی خاک خورده‌ام در این خانه‌تکانی‌های عیدانه، فزاینده‌ی دردِ آینده‌ست...
- پستوی دیروزها را که می‌کاوم، به منی می‌رسم خسته و رنجور... دخترکی کز کرده، کنج تنهایی، که فال روزهای پسین‌اش، خش افتاده...

+ دخترکی که کمتر از انگشتان دست به بهار شکفتنش باقی‌ست. پس گذشته‌اش گذشته... روزشمار زادروزش است
- و شبانه‌هایش به واژه‌های دوست، رج خورده‌ست

+ رج‌هایش، که به تار و پود کشیده است
- و تمام من شده است این نگاره‌ی خوش‌نقش...

"واژه‌هایی که همپای سعیده و من، به قافیه نشستند"

۹۲/۱۲/۲۷
آدرینا