تنها :: آرشیو

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

شاعر؛ حسود هم که باشد، حریص نیست. نَمِ شعری، قانعش می‌کند. [محمدعلی بهمنی]

طبقه بندی موضوعی

تنها

دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۱، ۰۸:۴۶ ب.ظ
دست‌هایم گرم بود امروز، وقتِ سلام، رسمِ دست‌دادن که پیش آمد، بغل‌دستی‌ام گفت: دست‌هایم را می‌گیری؟! من سردم. لبخندم عمیق‌تر شد. دست‌هایش را محکم گرفتم، خواستم گرم شود، که نلرزد، که نرنجد از نبودنِ یک دست. اتفاقِ ساده‌ای که گاه نداریمش. و چه دردناک است دیدنِ داشته‌های دیگران، وقتی تو می‌شوی فقیرِ آن حادثه. تنها بودن، همیشه هم سرد نیست. تنهایی، به معنیِ نداشتنِ هیچ‌کس نیست. گاهی گم می‌شوی تا تهِ تنهاییِ محض. اما گرمی، هنوز گرمی و هستی و لبخند را از یاد نبرده‌ای. هنوز هم می‌توانی گرمابخشِ دستی دیگر باشی و همچنان نامت، "تنها" باشد.

۹۱/۰۸/۲۲
آدرینا