دل من.. :: آرشیو

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

شاعر؛ حسود هم که باشد، حریص نیست. نَمِ شعری، قانعش می‌کند. [محمدعلی بهمنی]

طبقه بندی موضوعی

دل من..

جمعه, ۳ شهریور ۱۳۹۱، ۰۲:۰۲ ق.ظ
دل من تب‌دار است؛ تک‌تک مویرگانش زخمی‌ست، خونی‌ست. هر تپش آه برآرد به میان. هر نفس - در دم و بازدمش - اشک از دیده فروریزد بر چهره‌ی سرخ. دل من با این حال، دل‌رحم است. گرچه در خود بشکست، گرچه دهلیز چپش مسدود است، لیک، دل آن‌کس را که دلش را بشکست، نشکست. مهربان شد و به یک جرعه‌ی آب، آن دل خاصم را که به جرحش برخاست، به آرامش خواند. قدحی آب به دستش و به لب واژه‌ی نامأنوسی: گُر گرفتی دلکم، آب بنوش...

۹۱/۰۶/۰۳
آدرینا