عادت کرده‌ایم... :: آرشیو

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

شاعر؛ حسود هم که باشد، حریص نیست. نَمِ شعری، قانعش می‌کند. [محمدعلی بهمنی]

طبقه بندی موضوعی

عادت کرده‌ایم...

سه شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۵۸ ب.ظ
اولین بار بود که این مَثَل را شنیدم و دوست‌تر داشتمش چون مامان آن را تعبیری از من و خودش می‌دانست. داشتیم از مردها حرف می‌زدیم که همیشه بهانه‌ای برای بیرون زدن از خانه پیدا می‌کنند و برنامه‌های تفریحی‌شان همیشه برجاست و ما دختران و مادرانی که خیلی‌هامان عادت کرده‌ایم به خانه نشینی. که زیادیم از این دست که اگر یک‌سال تمام هم کنج اتاقمان چنبره زنیم، هیچ هوای بیرون رفتن به سرمان نخواهد زد. 

*یک عده‌ای مثال آن آب روان‌اند که هیچ‌گاه از رفتن باز نمی‌مانند، و در این بین ما شده‌ایم سنگ‌های کف رودخانه که همیشه با هم و برجای می‌مانند.  
اصل این مَثَل را خطاب به میهمان می‌گویند، چرا که مهمان‌ها گرچه ساعت خوشی را با بودن‌هاشان برایتان رقم می‌زنند، اما رفتنی هستند. و در این بین فقط خانواده‌ست که کنار یکدیگر می‌مانند.

۹۴/۱۲/۱۸
آدرینا