دو گام آن‌سوتر، راهی روشن است :: آرشیو

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

آرشیو

دل‌گفته‌های تنهایی | حرف‌هایی که از دل، سر می‌روند

شاعر؛ حسود هم که باشد، حریص نیست. نَمِ شعری، قانعش می‌کند. [محمدعلی بهمنی]

طبقه بندی موضوعی

دو گام آن‌سوتر، راهی روشن است

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۹:۴۶ ب.ظ
من از هزار دربِ باز و بسته گذر کردم و عشق را تعبیری از مردِ فانوس به دستی یافتم، که در سراشیبیِ منیت‌هایم، مرا زِ تاریکیِ اوهام، هراس می‌داد...  +ادامه‌ی مطلب: یه وقتایی هست که همه‌چی درسته، رو غلتکه، خوبه. حال آدمم خوبه، اما میون این حال خوش، انگار حالتو بگیرن اونم اساسی... حالت بد می‌شه. هیچ دغدغه یا نگرانی واقعی‌ای وجود نداره‌ها، اما اون لحظه همه‎ی بدای عالم، هرچی تلخیه یادت می‎افته. از یه پاراگراف کتاب که اشکتو درآورده تا دیالوگی که اِن سال پیش به پاش زار زدی، همش با هم میاد سراغت. این حال ناخوش، یقه‌اتو می‌گیره، خِفتت می‌کنه. این حال، که هم خوبی هم بد، خیـــــــــــلی بده، خیلی بد...  پ.ن: دو سه سالی هست که دیگه توی کادوهای نوروز، ذوقِ گرفتن یه سالنامه واسه نوشتنای روزانه رو ندارم اما بدجور هوس کردم این نوشتن‌های یادداشتی رو و خیلی بدجورتر، عادت کردم به این کیبورد و تایپ حرفام. ازین به بعد گه‌گاهی پستام ادامه‌ی مطلب‌دار می‌شه، می‌نویسم که آروم شم، واسه دل خودم می‌نویسم. دوست داشتین بخونین، خوشحال می‌شم. حسش نبود، حال نکردین وقت خرجش کنین، من همچنان همون آدمِ لبخندزنم :)

۹۲/۰۴/۳۱
آدرینا